سارا نفس مامانسارا نفس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه سن داره

سارا تولد دوباره من

روزهای زمستانی باسارا وعروسکهاش

1392/10/3 12:45
نویسنده : مات سارا
944 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

از دیروز هواجدی توی شهرمون سرد شده البته همه کلافه شدن تقریبا چون زیاد باسردی مزاجشون نمیخوره...از بس اینجا هواگرمه این سردی یعنی معذل بزرگ برای بیرون رفتن...امابازهم خداروشکرکه رنگ سردی برای یکی دوماهی میبینیم...سارا جون از روز دوشنبه که حمومت کردم دوباره سرماخوردی وهمش مواظبم بیشتر نشه سرماخوردگیت....آخه وقتی سرمابخوری حالا حالاها خوب نمیشی...

امروز صبح وقتی بیدار شدم کمی درس خوندم...بعدتوبیدارشدی...بردمت توالت ودست وصورتت شستم...بعدلباس ات عوض کردم...موهات شونه زدم وبعد با کالسکه ات رفتیم سوپری سرکوچه پنیر وتخم مرغ خریدیم...بعد برات نیم رو درست کردم وخوردی وبعدش مامانی فاطمه برگشت وتوهم خوشحال شدی بشقابت پرت کردی ورفتی بغلش آخه خاله جونم مریض شده بو ومامانی فاطمه توبیمارستان بالاسریش بود دیشب...بخاطرهمینه این همه کار افتاد گردن من...مخصوصا دیشب که بعد اون همه کار توحاضرنبودی اصلا بخوابی وتا ساعت دوازده بابابابزرگت بیداربودی ومنم ازخستگی این شکلی شده بودمکلافهاماتوگوشت بدهکارنبود تاآخرسر دیدم اومدی رو تشکت ولوشدی ومنم خوابوندمت....خلاصه به هرسختی بود گذشت...خداسلامتی بیاره...!

 

خوب حالا بریم سراغ عروسک جدیدت که از زنبورک بیچاره هم بیشتر عاشقش شدی ....مدتی بود دلم میخواست برات یک عروسک نمایشی بخرم تا باهاش گاهی اوقات برات نمایش اجرا کنم وچون عاشق برنامه کودک های عروسکی بودی فهمیدم بدت نمیاد از این عروسکها داشته باشی...خلاصه من وبابایی هفته پیش به چندتا عروسک فروشی سرزدیم وبلخره به سلیقه بابایی تونستیم یک عروسک راکن خوشگل نمایشی بخریم البته من دلم مدل جوجه تیغی اش میخواست امابابایی میگفت چون گربه دوست داری یک راکن بخریم بهتره آخه شباهت زیادی به گربه توحیاط خونه مون داره...

 

قدم دوم معرفی عروسک راکن که بابایی اسمش راکی گذاشته البته تو همش بهش میگی" میو" بهت بود..اولش فکرکردم چون سر وریخت درست حسابی نداره تحویلش نمیگیری ولی بابایی بهم قول داد که عاشقش میشی وخلاصه وقتی اومدیم خونه بهت نشونش دادیم خیلی خندیدی وخیلی هم ازش ترسیدی بخصوص وقتی بادست تکونش میدادیم وحرکات زیادی باسرش انجام میدادیم...همش قایم میشدی ولی کم کم باهاش دوست شدی...واین شد به جمع عروسک های موردعلاقه ات پیوست...

البته جا نمونه از این همه عروسک تاحالا توفقط زنبورک بیشتردوست داشتی وهمیشه باهات بوده وحالا جالب اینجاست هم راکی وهم زنبورک باهم هرجاباخودت میبری وعاشقشونی....وعادت داشتی همیشه بازنبورک تاب تاب کنی حالا با رکی وزنبورک باهم تاب تاب میکنی وتا یک دقیق ازت دور بشن میگی نی نی میو نی نی ...یعنی بیارشون برام

 

 

 

بعد از اینکه از مغازه برگشتیم یادم رفته بود کالسکه ببرم توخونه رفتم بیارمش که باهام اومدی...وازم خواستی کمی ذوباره سوارت کنم وتوحیاط بچرخونمت ...

 

بعد که گفتم بسه مامانی بریم تو خونه سرده با چنین واکنشی مواجه شدم:"نه نه نه"

اصلا حاضرنبودی بیای پایین وآخر با زور مجبورشدم ببرمت اصلا درکل به کلمه بسه سارا حساسیت داری..لجباز کوچولوی من....قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان پارمیدا
3 دی 92 22:26
سلاااام خوشحالم که بالاخره این مشکل اینترنت حل شد . بابا شما دیگه چرا از سرما می نالید ؟!!! اونجا همیشه از آسمون آتیش می باره الان یه کم خنک شید دیگه فکر نکنید فقط سارا لجبازه همه بچه ها تو این سن اینجورین فقط وقتی می خوای یه کاری رو تموم کنه باید حواسش رو به یه چیز دیگه که براش جذاب تر باشه پرت کنی ( البته منم اینو خیلی دیر فهمیدم ها ! ولی از وقتی که یاد گرفتم و انجام دادم دیدم که خیلی موثره)
مات سارا
پاسخ
مرسی گلم...بایدروشت امتحان کنم
مامان آنی
7 دی 92 17:44
خداجونم چه عکسای خوشدلی گرفتی و لباس قرمز چقدر بهت میاد قندو عسل
maman rania
12 دی 92 7:52
به نام سارا کوچولو لینک شدی
مات سارا
پاسخ
منون عزیز
مامان آرمینا
11 بهمن 92 0:33
تو رو خدا یه خبری از خبری از خودتون بدید نگرانتونم یه ماهی میشه که نیستید