سارا نفس مامانسارا نفس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

سارا تولد دوباره من

اولین ماه رمضان

1392/4/19 17:48
نویسنده : مات سارا
702 بازدید
اشتراک گذاری

 

رمضان کریم مبارک

سلام عزیزم..ذخترنازم...امروزاولین روزماه رمضان ومن پارسال این موقع اوخرنه ماهگیم بود وتو فرشته کوچولوتوشکمم داشتم...وبایاین وجود روزه شدم واصلا هم اذیت نشدم ...یادش بخیر گلم ازته دل یادمه که شب روز دعا میکردم زودبه دنیا بیای...اما نمیدونستم همش نه روز دیگه مونده تا توبیای بغلم...خوشحالم یک سال گذشت وتو صحیح وسالم توبغلمی ودنیای جدیدی برام ساختی...من هرسال رمضان که بشه دعای خاصی وآرزوی خاصی از خدا میکنم..پارسال توروصحیح سلامت کنارخودم خواستم وخدادعام مستجاب کرد وامسال اته قلبم دعامیکنم همه نی نی های ایرانی باعزت وحیا وایمان وغیرت معنوی بزرگ بشن وقرآن الگوزندگیشون باشه وآرزو میکنم دخترم درزندگی چه از لحاظ معنوی وچه از لحاظ دنیوی دختری مقتدر وشایسته واهل عمل وفوق العاده فهمیده وباهوش باشهوهمیشه برکت زندگیم باشه وبهانه ی بزرگی باشه که دنبال کارهای خیر ونیک برم وتورو سارا جونم بانهایت علاقه ام بامحیط انسانیت آشنا کنم وازخداوند رحیم میخوام توی این راه قوت وتوان زیادی بهم بده...آمین

 

واین هم شعر رمضان تقدیم به همه کوچولوها:

ماه رمضان

رمضان ماه خدا

همه مهمون خدا

می رسیم به آسمون

میشیم از بدی جدا

 

 

توی ماه رمضون

همه ادمهای خوب

روزه می گیرن با هم

از سحر تا به غروب

اینه پیغام خدا

واسه ما بنده ها

روزه مثل رود نور

میده دلها رو صفا


 

دوستان دعاتوت میکنم شماهم دعا برای من ودخترم یادتون نره

 

 

خلاصه کلام دخترنازم ...ازدیروزتاحالا کلی من اذیت کردی آخه نمیدونم چقدراین روزها دوست داری کاراگاه بازی دربیاری وهمش پژوهش کنی توخونه ومنم جوری میشم که اخرش میگم تسلیم وفقط میگفتم بده مامان جییییزه...همش میری آشپزخونه کارخرابی وبعد میری تواتاق خواب من وچراغ خواب میندازی ودستمال کاغذی درمیاری وتازه اگرمیل د اشته باشی میخوری..ومنم با دستمالهای خراب اشکهامو پاک میکردم که ازدست فضولی هات چکارکنم

 

وتا موبایل میبینی کلی ذوق میکنی واتفاقا فرق موبایل لمسی من وباموبایل نوکیا معمولی من میدونی وبلدی باهاشون چطورکارکنی وخدانکنه چشمت به کنترل بیافته سریع برشم میداری وبه طرف تلوزیون میگیری وطبق معمول منتظرعکسالعملی...

اما به خودم میبالم چون ماشالله خیلی باهوشی وزود هرچیز یاد میگیری مخصوصا عاشق لبتاب مامانی هستی نه برای اینکه خرابش کنی فقط برای اینکه دوست دارس توش تایپ کنی وکارتون بببینی وزدن دکمه ها دنبال عکس العمل خاصی تو  صفحه مانیتور میگردی ...نکنه توهم میخوای مثل مامانی مهندس کامپیوتر بشی ؟

اینجا توی این عکس داشتی کارتون دافی اردکه به زبان انگلیسی نگاه میکردی وکلی ذوق کردی اما

دوباره رفتی سراغ زدن دکمه ها

همچنان درحال زدن دکمه ها

 

اینجا که همش میخواستی شخصیتهای داخل کارتون بادستت بگیری امانمیشد که

 

بعد دیدم فضولی میکنی مجبورشدم خاموشش کنم که شروع به گریه کردی که بزارمت هرکاری دوست داری با لبتاب بیچاره بکنی

 

بعد مجبورشدم دهنش ببندم بدم بهت دیدم کمی آروم شدی

 

 

این عکس صبحش بود که ازخواب بلند شدی خونه مامانی فاطمه.

 

فدات بشم نفسم که آرامش زندگیم هستی ...عاشقتم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

عاطفه
20 تیر 92 15:34
ای جانم خانم مهندسسسسسسس
مامان ستایش و ساجده
20 تیر 92 18:07
ممنونم از اینکه پیش ما هم اومدین پستها عالی بودن دست های خالی من دخیل دل پاکت... مرا در آخرین روزهای شعبان نه به بهای لیاقت، بلکه به رسم رفاقت، اول حلال و بعد هم دعا کنید التماس دعای خیرتان را دارم
مامان ستایش و ساجده
21 تیر 92 18:28
سلام ممنونم از لطفت خدا رو شکر اونا هم خوبن آره حسابی مشغولن همه روز دارن روزه کله گنجشکی میگرن البته مثلا ولی تموم سعیشونو میکنن امیدوارم سارا کوچولوی خوشکل ما هم خوب باشه نماز روزهاتون قبول