سارا نفس مامانسارا نفس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

سارا تولد دوباره من

بازگشت بعد ازسه ماه

1391/9/5 22:17
نویسنده : مات سارا
806 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان گل سارا جون من...

واقعا شرمنده که غریب به سه ماه میشه نتونستم بیام وب ساراجون آپ کنم ودودلیل خیلی بزرگ داشت که امیدوارم درکم کنید ونگین عجب مادر تنبلی نتونست توی این مدت حتی یک روز هم بیاد وبلاگ دخترش آپ کنه....اولین دلیل این بودکه اینترنت adslخونه ام به خاطرمشکلات مخابراتی یک ماه وخردی قطع شد،دوم هم درست وسط آبان محل کارمن افتادبه یکی ازروستاهای بیرون شهرکه تاساعت یک ونیم باید توی مدرسه همراه شاگردهام بمونم وتابعدازظهرش که به شهربرگردم تاساعت هشت ویانه شب تودانشگاه بمونم والبته بیشترین فشاراکاری ودانشگاهی ام شنبه ویکشنبه وسه شنبه از هرروزدیگه توهفته بدتره...دلم برای یک روز راحت خوابیدن توخونه یک ذره شده...بیخیال...بازهم معذرت!

واما میرسیم به ساراکوچولوی من که الان چهارماهه شده وکلی عکس وخاطره که براتون میزارم...دخملی من کلی بزرگ شده برای خودش وخیلی چیزها یاد گرفته!

بهترچیزدیگه ای نگم ...اینم شماواینم ساراکوچولووووووووووووو!

این هم سارای من در روز جش دوماهگی اش که تازه قشنگ یادگرفته بود گردنش خوب ومحکم نگه داره ویک سری عکس دیگه از دوماهگیش تاسه ماهگیش...

اینجاتوبغل بابایی تازه داشت خوابش میبرد.

اینجاهم چون تازه شیرخشک خوردن به خواست خودت شروع کرده بودی یعنی خودبه خوددیگه حاضرنشدی شیرمادربخوری ومنو کلی ناراحت کردی وافسرده یک دفعه به مدت سه روز اینجوری ورم کردی وبعدکه بردم پیش دکتر روزبعداش خوب شدی وآقای دکتربخاطر شیرخشک دادنت کلی ملامتم کرد شیرمادر حتی اگریک مدتی نخوری بازهم برای توعالیه ولی اماتوکه بخور نبودی بازهم شب تاصبح گریه میکردی ولب شیرمن نمیزدی وآخرسرکارخودتوکردی...ای بلا !

 

اینم چندتاعکس که وقتی زیرنورچراغ خواب که کم وزیادش میکردم ازت گرفتم چون اینقدرنازمیشدی که نگو!

این هم عکس های یک بعدازظهرقشنگ توبغل بابایی ...تازه یکمک می آوردیمت ازاتاق بیرون پیش همه

این دوتا عکس هم مال روزجشتن تولد دوماهگی ساراجونه اما نمیدونم چی شد که عکس کیک تولدش وکلی عکس دیگه بابچه های فامیل گرفته بودیم داخل دوربین ام حذف کلی شده بود ومن هم توگوشی ازش عکس نگرفتم...خیلی ناراحت شدم چون خیلی سارا باعکس کیک تولدش قشنگ شده بود...احتمالا کار یکی ازبچه های مهمان بوده گه ندونسته دستش خورده به یک دکمه وهمه چیزوپاک کرده...ای بلا اگردستم بیفتیییییییییی.

اینجادیگه ساراجون من کولاک کرد چون برای اولین بار یک بعداظهرقشنگ آوردیمش توحیاط به مدت بیست دقیقه که ترس آفتاب وهوای بیرون اصلا چشمهاشو باز نکرد.

خوب یک سری عکس دیگه هست که اونها رو فعلا نمی زارم چون واقعا الان خوابم میاد وانشالله قراره تاپنجشنبه شب بزارمشون تو وب وازهمه مهمترقراره از این به بعد سارا جون بازبون خودش وبادست نوشته های من وبلاگشو بنویسه...فعلا خدانگهداربامن حرف نزن

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

رضوان مامان رادین
5 آذر 91 22:54
مامانی شما نمگین ما دلمون واسه سارا کوچولو تنگ میشه.قول بدبد از این به بعد زود به زود آپ کنین. سارا جون هم ماشا... خیلی ناز و خوردنی شده
فهیمه مامان سینا
12 آذر 91 10:57
اولا سلام ثانیا چرا جواب نظرات قبلمو ندادی منتظرما ماشاالله به سارا خانوم میگم مگه شما 6ماه مرخصی بعد زایمان نداری؟؟معلمی؟؟کجا؟؟البته ببخشید ها فوضولی نباشه میخوام بدونم شاید به ما نزدیک باشیتو خصوصی بعدا واست میذارم
آتــریـسـا جـون
15 آذر 91 16:03
روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون آپـــــــــــــمممممممممممممممممـــــــــــــ -------------------- سلام عسیسم اومدم بگم ساعت 17 امروز آپــ میکنم خوشحال میشم بیای
فهیمه مامان سینا
19 آذر 91 13:48
خانومی اگه دوست داشتی بگو یه قرار بذاریم همو ببینیم ....خبرشو بده...
مامان سونیا
29 آذر 91 18:40
گذشت پاییز ، آمد فصل سرما / سرآغازش شب زیبای یلدا چه شبهای درازی دارد این فصل / یقین زلف سیه گیسوی یلدا در این فصل زمستان یکدلی به / محبت ، دوستی ، سیمای یلدا شب یلدا عجب نیکو فتاده / به ماه دی که آید بوی یلدا در ایام گذشته کرسی عشق / بپا بود از شب والای یلدا به روی کرسی و سینی فراوان / عیان بود از صفا صد خوی یلدا لحاف و منقل و آتش به خانه / نشسته دور هم ، همسوی یلدا ز برف و داستان راه مانده / سخنها رفته از سرمای یلدا ز سنجد ، آش کشک و قصه گفتن / بسی دریای قصه پای یلدا ز نو رسمی بپا از بهر فردا / صفا و خرمی فردای یلدا مبارک باد فصل برف و باران / به یمن نعمت دیمای یلدا مقدم شکر ایزد کن به عالم / ز حاصل پر ثمر دارای یلدا
مامان حسنا
17 دی 91 20:17
سلام همشهری من من لینکت کردم توام لینکم کن