فرهنگ لغت جديدسارا
سلام...
اول مريضيت بگم كه بايد امشب ببرمت يك متخصص حسابي ودرستكارتا يك چكاب درت اساسي بكنه تورو..آخه هم داري لاغرتر ميشي وهم اسهالت زياد خوب نشده وهنوزهم سينه ات خرخر ميكنه...اميدوارم حالت هرچه زودتر خوب بشه نفسم...وقتي يك كم مريض ميشي بدجورجوش ميزنم ونگران ميشم ...البته هرچندان كمي مريضي ولي اصلا ازبازيگوشي هات چيزي كم نشده.همش ورجه وورجه ميكني.تازگي ها كلي حرف يادگرفتي كه درادامه مينوسم برات...:
فرهنگ لغت جديد ساراجون:
1-چي...يعني چي؟
2-شي چيي....به زبان بلوچيه البته به فارسي يعني اين چيه؟
3-شي كهه...به زبان بلوچيه البته به فارسي يعني اينكيه؟
4-گاهي وقتها حرفهاي ديگران يك لحظه تكرار ميكني مثلا چند روز پيش بهت گفتم آفرين تو هم گفتي آفيييي
5-بابا بزرگ حسين يكبار بهت گفت سارا پول ميخواي تو گفتي پوووو
6-ماما وبابا رو الان قشنگ بلدي وبه موقع من صدا ميزني ماما وبه بابايي ميگي بابا..
7-به آب ميگي آپ يا آپا
8-وبسي ...به زبان بلوچي اگربخواي فارسي معني كني يعني خواب
9-نه نه...يعني ني ني
خوب يك كارهاي بامزه ديگه يادگرفتي مثلا اخم كردن ...تا بهت ميگم اخم كن اخم ميكني...
وجديدا بامن خيلي همكاري ميكني وقتي ازت چيزي بخوام سعي ميكني پيداش كني وبهم بديش...
عاشق شونه كردن موهات هستي...
مسواك زدن قشنگ ياد گرفتي ومسواك ميزني...
عاشق كفش هات هستي وهرگاه دلت بخواد مياريشون تا پات كنم...
اتفاقا ديروز ديدم يواشكي رفتي تو راه رو از كمدجاكفشي دمپايي هاي سفيد من درآوردي وسعي داري پاشون كني...ديدم نميتوني ومحكم زدي توسر دمپايي هم وبيخيال شدي اومدي پيشم ومنم خيلي خنديدم...