سارا نفس مامانسارا نفس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

سارا تولد دوباره من

خاطرات به یاد ماندنی من:

1391/5/2 1:49
نویسنده : مات سارا
718 بازدید
اشتراک گذاری

قلبخاطرات به یاد ماندنی من:

خاطره اول:این عروسکها به غیر ازدوتا خرس بزرگ وکوچیک ازسمت چپ همه یادگاری های مرحوم دایی حمید جان هستن که برای من درسال 84 خریدشون...خیلی خوشحال شدم که منو بردبه یک مغازه عروسک فروشی وهرچی عروسک میخواستم برام خرید...خداوند انشالله بیامرزتش چون آدمی به دل پاکی اون ندیده بودم...من همه ی این عروسکها رونگه داشتم برای بچه ام وحتما درآینده براش تعریف میکنم که اینهاهدیه دایی جون به ماهست...!

خاطره دوم:این عروسک من درسال 1383وقتی که برای اولین بار درعمرم به سفرمکه مکرمه رفته بودم از شهر مدینه خریدمش...واونوتا الان نگه داشتم وبا داشتن سه تا برادرزاده کوچولوکه آن موقع با هم زندگی میکردیم اصلام به دلم نیافتاداین خرس نارنجی که خیلی میخواستنش بهشون بدم وهیچ هم فکر نمی کردم یک روز به فرزندم برسه چون وقتی خریدمشتازه رفته بودم تو16سالگی ووقتی هم بچه ام بزرگ شد راجب این عروسک هم براش میگم...

خاطره سوم:این کفش هارومن آبان سال 90 از بندرچابهارکه از کناریک سیسمونی رد شدم دیدم ...اون موقع چون بچه نداشتم خیلی باحصرت به وسایل سیسمونی نگاه میکردم واز ته قلب دعا کردم میشه من هم یک روزی بچه داربشم وبیام سیسمونی وسایل بچه بخرم که یک دفعه رفتم توبحر این کفشهای کوچولو که خیلی به دلم نشسته بود واز همسرم که همراه برادرزاده متین بودیم خواستم که برام بخرتشون...اون هم با اشتیاق اونها روبرام خرید...ووقتی از سفر چابهار برگشتیم بعد از سه هفته متوجه شدم بعد از سه سال ازازدواجمون من باردار هستم...واین کفش ها برای من به نوعی انگارخوش قدم بودن...وبا خودم عهد بستم تازنده ام اونهارو یادگاری نگه دارم ...!

بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)