سارا نفس مامانسارا نفس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

سارا تولد دوباره من

خاطرات اواخر خردادوراه رفتن سارا

1392/3/30 14:52
نویسنده : مات سارا
504 بازدید
اشتراک گذاری

بسم الله الرحمن الرحیم


امروز دلم میخواد برای دخملم فقط بگه عاشقتم...وقراره تافردا اسباب کشی کنیم بریم خونه جدید ودنیای مستقل یعنی دنیای جدید برای مامانی وتو وبابایی...امیدوارم توخونه جدید که اولین بار ازمامانی فاطمه اینها جدا میشیم با امید وخوشبختی زندگی کنیم تا خونه خودمون هرچه زودترآماده بشه....اول وآخربگم علت این جدایی فقط برای این هست که عزیزم تو معنای زندگی فقط باخانواده خودت یعنی من وبابایی روقشنگ بفهمی وتجربه زندگی سه نفره کنارهم داشته باشیم ومن بتونم بیشترنسبت به تو احساس مسولیت کنم...انشالله.

 

راستی گلم تو بلخره یاد گرفتی چهاردست وپا سینه خیز بری واین اتفاقات درست یک روز بعد از انتخابات یعنی ٢٥خرداد افتاد...که ٢٠ خرداد تولد من بود.

حالا بادل وجرات ترشدی وهرجا دلت بخواد میری وخودت به هرجامیگیری ومی استی....

راستی موهات هم داره بزرگ میشه کم کم داره اذیتت میکنه باید تاچندوقت دیگه ببرمت آرایشگاه وگرنه کمی اذیت میشی

کار قشنگت هم اینه که وقتی می ایستی دست میزنی وبه همه میگی دست دست....تشویق

وجالب اینجاست وقتی پشت کامپیوتر نشستم میگی منم میام ووقتی میزارمت روپام همش بهش حمله میکنی واینقدر دکمه های کیبورد میزنی وصدرصد هم مانیتورنگاه میکنی ومنتظری بازدن دکمه اتفاقی بیافته....

ویک کار بدهم یادگرفتی دست میکنی دماغت واگرخواب باشم دست تو دماغ وچشم ودهنم میکنی تا بیدار بشم

ویک چیز بامزه دیگه ..جدیدا توی خواب حرف میزنی یا دست میزنی ...

 

ودرنهایت یک تبریک به دایی سعید که تو شورای روستا ابتر نفر اول شدومن وتوباهم رفتیم پای صندوق رای دادیم....خیلی خوشحالم .

تبریک میگیم دایی سعید

این گل هم تقدیم بهش

 

 

فعلا که همش مشکل عکس گذاشتن دارم وقراره یک ram readerخوشگل بخرم وراحت میشیم...فقط خداکنه خونه جدید خط تلفنش درست بشه تا مابهتر بتونیم به اینترنت وصل بشیم ولی نهایتش هرروز میایم خونه مامانی فاطمه میریم اینترنت...

فعلا.......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان سونیا
30 خرداد 92 17:09
حتما عزیزم

مامان الیناجونی
31 خرداد 92 15:42
سلاممممم ماشاا... چه شیرین صحبت میکنه عزیزم مبارکه اول شدنه دایی جونت انشاا... موفق باشن.عزیزم دیگه نزدیکه راه هم بری دیگه چی میشه
رضوان مامان رادین
31 خرداد 92 22:32
ای جـــــــــــــــــــــانم سارا جون خاله...دلم برات تنگ شده بود گلم... مامان سارا جون خیلی دیر به دیر آپ میکنی به ما هم که سر نمیزنی قول بدید زود زود بیاید
مهتاب
1 تیر 92 9:59
مامانی عزیز تولدت مبارک تریک میگم رفتن به خونه جدید گرچه اسباب کشی خیلی سخته اما تحول خوبی توی زندگی سارا نازم خوب پیش میره فکرکنم کمی جلوتر هم ازسن سالش مواظب خودتون باشین
♥ مامان آینده ♥
1 تیر 92 11:34
سلام خانومی خوبی؟! سارا خوبه؟! انشالله زیارت امام رضا نصیب شما هم بشه به زودی....
معصوم/مامان جان جان فاطمه
2 تیر 92 17:40
سلام عزيزم مشتاق ديدارخانم كجايين شما؟؟از بس وب رو اپ نكردين پاك يادم رفته بود شما رو... چشم شمارتون هم پاك كردم راستي تولدت مبارك ديگه دخملي هم به جمع اتاق گردها اضافه شد خونه جديد هم مبارك ما منتظر عكس هاي سارا جونم هستيم