سارا نفس مامانسارا نفس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

سارا تولد دوباره من

سارادوزبانه من....

1393/12/9 0:00
نویسنده : مات سارا
1,176 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا..

سلام دوستان...

اين روزها هوا همش بوي بارون ميده وهرچندان بارون پيش ماكم ميباره...اما بازهم خداروشكر....

الان دقيق يك هفته از كلاسهاي آموزشي سارا با يك برنامه دقيق از طرف مدير واتساپ كودكان دوزبانه شروع شده وساراهم دقيق بابرنامه داره پيش ميره واسم حيوانات اهلي واعضاي بدن وبرخي از جملات كوتاه خوب يادگرفته وهمش باخودش مرورميكنه...خوشحالم كه مربي دخترم خودم هستم وميدونم چكاركنم...ميدونم هدفم چيه...ميدونم از زندگي دخترك نازنينم چي ميخوام....وازخداوند مهربانم فقط همين ميخوام بهم قوت بده وتوي اين راه ياريم كنه تا بتونم دخترم اونجور كه صلاح است تربيت كنم وهيچ وقت وقتش هدرنره وباهمكاري هم بتونيم ازش يك انسان با استعداد وباتلاش وهمت بسازم ....ان شالله واين دعا درحق همه مادران اين سرزمين ميكنم....

وازخدايم بابت همه چيزممنونم...شكرت خدايممحبت

 

راستي اين متنم از يكي از وبلاگها ديدم...خيلي به دلم نشست:

 

اگر فرصت داشتم فرزندم رادوباره بزرگ كنم به جاى اين كه دائماً انگشت اشاره‌ام را به سوى او بگيرم آن را در رنگ فرو مى‌بردم و همراه با او نقاشى مى‌كردم به جاى اين كه دائم كارهايش را تصحيح كنم با او ارتباط برقرار مى‌كردم به جاى اين كه دائم به ساعت نگاه كنم به او نگاه مى‌كردم سعى مى‌كردم كمتر بدانم و بيشتر توجه كنم بيشتر با او دوچرخه‌سوارى مى‌كردم و بادبادك‌هاى بيشترى را همراه با او به هوا مى‌فرستادم از جدى بازى كردن دست بر مى‌داشتم و جداً بازى مى‌كردم در چمنزارهاى بيشترى مى‌دويدم و به ستارگان بيشترى خيره مى شدم بيشتر بغلش مى‌كردم و كمتر سقلمه‌اش مى‌زدم به جاى اين كه به او سخت بگيرم سخت تأييدش مى‌كردم اول اعتماد به نفس‌اش را مى‌ساختم و بعد خانه‌اش را كمتر درباره عشق به قدرت با او حرف مى‌زدم و بيشتر درباره قدرت عشقمحبت

پسندها (3)

نظرات (5)

مامان پارمیدا
11 اسفند 93 10:55
امیدوارم در برنامه آموزشتون موفق باشید عزیزم . چه متن زیبایی . آدم رو حسابی به فکر فرو می بره
مات سارا
پاسخ
الهي ماماني پارميداجون...دلمون تنگ شده بودبرات...مرسي عزيز
آتـریســـا جون
13 اسفند 93 14:36
آفرین سارا جونی اگه همینطوری پیش بری خیلی عالی میشه وقتی بزرگ هم بشی دیگه خودت از پس کارای خودت بر میای ؛ البته دست مامانی هم درد نکنه که کمک بزرگی برای سارا جونه متن قشنگی بود راستی عزیزم ما آپیــم حتما بهمون سر بزن
مات سارا
پاسخ
حتما گلم..مرسي
مامان آنیسا
17 اسفند 93 10:30
قربون این دختر دو زبونه بشم من وای مامانی من که از پس زبون این وروجک یک زبونه بر نمی یام دیگه چه برسه به روزی که دو سه زبونه بشه
مات سارا
پاسخ
مممنون گلمانشالله درآينده با تلاش خودت حتما دخمل شماهم دوزبانه ميشه
پریسا
19 اسفند 93 10:06
سلام عزیزم چطوری چه خبرا؟سارا خوبه ان شالله؟خیلی وقت بود که نیومده بودم وبت بیشتر بخاطر کندی نت؛تا اینکه هفته پیش مشکل سعت نت حل شد و اولین کاری که کردم به وب ساراخوشگله سر زدم و مطالب جدیدشو خوندم؛اما هرکاری کردم نشد نظر بدم و نظرم ثبت نشد؛دو سه روز این کارو کردم اما انگار شانس باهام یار نبودش؛اما امروز دوباره اومدم و دارم نظر میدم سرعت نتم خیلی خوب شده خوشحالم که میتونم براتون نظر بذارم.راستی تبریک میگم بخاطر وجود دختر بااستعدادت؛و همچنین بخاطر وجود مادری که استعداد بچشو شکوفا میکنه؛ان شالله موفق باشین.راستی عزیزم اینستاگرام داری؟
مات سارا
پاسخ
به به سلام...پريسا خانوم...باخودم داشتم فكرميكردم كجاغيبت زد يك دفعه....بازهم ممنون ازلطف ات...آره اينستاگرام من آدرسش اينه sara.rima ..حتما بياي...
سها
3 اردیبهشت 94 8:44
سلام . من خاله راحیل هستم خوشهال می شم اگه با من و دختر خاله ی راحیل(ماهرخ) تبادل لینک کنید
مات سارا
پاسخ
منم همينطور