سارا نفس مامانسارا نفس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

سارا تولد دوباره من

بدون عنوان

1391/10/18 23:52
نویسنده : مات سارا
510 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

سلام......قلب

ای وای سارا بزار بی مقدمه شروع کنم برات...آخه مامانی الان فصل امتحانات منه اما تو دوباره سرماخوردی وهمش دوست داری درایام تعطیلی دانشگاه که خداروشکر همزمان باامتحانات بچه های مدرسه وما معلم ها بعد مراقبت جیم میشیم افتاد باهم همش توبغل من باشی...البته حق داری چون توی این مدت اینقدرمنوندیدی که الان دوست داری همش باهم باشیم...وصدهزار مرتبه باید از مامانی فاطمه تشکرکنم که نبود منو برات جبران میکنه وتا  من بیام کلی بهت رسیده.تشویق..خدا حفظش کنه مامان مهربونمو...خوب سارا جون الان در آستانه پایان پنج ماهگیت هستی ومثل همیشه دوربین موبایل من مشکل داره تاعکسهات بزارم...اما بعد امتحانات قل میدم درستش کنم...

این روزها هم یادگرفتی ماشالله کمترگریه کنی وبیشترلبخندبزنینیشخند وباخودت تنهابازی کنی وتلوزیون تماشا کنی دوق بزنی کلی...یاد گرفتی دست وبخصوص پاهات خوب نگاه کنی اما پاهاتو تازه کشف کردی تعجبسوالوهمش سعی میکنی انگشتای پاتو بکشی طرف خودت وبکنی دهنت اما نمیتونی وداد میزنیکلافه ...کلی ازاین کارت من میخندم بلاقهقهه...

عاشق بهم ریختم آشپزخونه هستی هرچی روی کابینتها باشه میندازی فقط کافیه چند ثانیه وایستیم اونجا تو هم تلاش میکنی بنذازیشون وجالب اینجاست که دلت میخواد وگلهاوتزینات روی یخچال وکابینتهای بالایی روهم دست بزنی وبندازیشون.چشمک..

وقتی میزیم تو اتاق پذیرایی اونجاهم دوست داری گلهای روی بوته داخل گلدنهای تزینی بکنی (یک هشدار برای مامانی:تاچند ماه دیگه قید وسایل خونه وگلهاشو بزن چون سارا از همین الان خط ونشون کشیده واسه خراب کردنشون)ابرو

خلاصه عزیزم از الان داری یا میگیری آب بخوری وغذاهاروتست کنی ...البته فقط بعضی ازغذاها...اینم ازخاطراتت تا اینجا عزیزم...فعلا...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)