سارا نفس مامانسارا نفس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

سارا تولد دوباره من

پارك،گردش درباغ وفعاليتها...

سلام دوستاي خوبم... آه ...هفته سختي رو به خاطر ترك پستونك سارا پشت سر گذاشتم..خوشبختانه بي بهانه پذيرفت ديگه نبايد ازمن طلب پستونك بكنه ولي كمي هم رفتار عصبي ازخودش نشون داد كه خوشبختانه حالا كمي بهتر شده وانگار دوست داره بيشتر بازي كنه وفعاليت داشته باشه... از ديروز تا حالا هم همش به گردش وپارك رفتن گذرونديم ولي جاي بابايي بدجور خاليه. ..بدون اون دلم بدجور ميگيره...خداي عزيزم كي ميشه ما دوباره سه تايي دور هم جمع بشيم ودركنارهم زندگي كنيم...هرشب كه تلفني حرف ميزنيم من كلي از كارها وحرفهاي سارا براش تعريف ميكنم واون هم ميگه فداش بشم ...عاشقتم عشقم  انشالله هرجا كه باشي سالم وسلامت باشي... اين عكسها من تو پارك بانو...
29 مهر 1393

ترك پستانك

سلام دوست هاي گلم وساراجون من.... اميد وارم حالتون خوب باشه مثل هميشه   الان كه دوسال دو ماه وخردي از زندگي سارا جون من ميگذره هميشه يك همراه صميمي دركنارش باعث شده بود ساعات نبود من وساعات ناآرامي هايش باهاش پركنه ويك تكيه گاه براي خودش داشته باشه غافل از اينكه همين قدر اين دوست صميمي براش مزيت داره همين قدرهم براش ضررداره..آره گلم اين دوست صميمي وخيلي سمج ولجباز كسي نيست جز پستونك نازنينت... يادمه وقتي هنوزبه دنيا نيومده بودي وقتي من وبابايي رفتيم آخرين وسايل سيسموني ات تكميل كنيم يادم افتاد برات يك پستونك هم بخرم غافل از اينكه درآينده ترك پستونك چقدرسخت ميشه برات..ولي خداييش مجبوربودم بخاطر كارودانشگاه....
23 مهر 1393

16 مهر روزجهاني كردك

روزجهاني كودك مبارك..هرچندان مال ديروز بود..   فقط از ته دل واسه همه كودكان كل دنيا از خدا طلب آرامش وموفقيت وكاميابي وصلح درهمه جهان ميكنم...انشالله كودكان سوريه وعراق وافغانستان وفلسطين درآرامش باشند البته همه كودكان دنيا....   وسايه پدر ومادر باللا سرهمه اونها باشه...آمين     ...
17 مهر 1393

خبرجديد:ساراجون چپ دست هست

سلام به همه... عيد قربان گذشته مبارك...   خبر جديد اين هست كه بعد 5ماه تلاش فهميدم كه سارا جون فعلا تا اين مقطع از سن وسالش كاملا چپ دست هست وتمايلي براي كاربا دست راست نداره....مثلا با دست چپ نقاشي ميكشه ومينويسه يا غذا ميخوره يا وسايل برميداره....اولش كمي متعجب بودم چون نه من ونه باباش چپ دست هستيم...اما بعدها فهميدم پسرعمه سارا يعني احمد جان چپ دسته وچقدرهم دانش آموز منظم ودرس خون وباهوشي هست ونفر اول مدرسه شون هست وكمي ازنگرانيم كم شد چون فكرميكردم چپ دستها كندتر عمل ميكنن چون بلخره همه وسايل جوري طراحي شده اكثرا مختص دست راستها هست واين باعث عقب افتادگي دروقتشون ميشه...اما حالا كه بيشتر...
17 مهر 1393

تجربيات اين هفته اول مهر

سلام دوستان وسارا جونم... تصميم دارم ازاين بعد تا تونستم بنويسم وعكس ها هروقت شدآپلود كنم چون بعضي از خاطرات يادم ميره اين روزها...ازبس تو شيطوني وحواسم بخاطر فضولي هات كلا پرت شده اما دوست داشتني هستي... جديدا عين دستگاه كپي شد ي هركلمه يا هر كاري ديگران بكنن سريع ياد ميگيري وگاهي كلمات قلمبه وسلمبه بكار ميبري ومن ميمونم توش..... مثلا امشب به آسمون نگاه كردي ومن بت گفتم عزيزم اون ماه هست...تو گفتي آسمان شبيح دريا هست...دريا ماماني !   يا مثلا ديروز داشتي نقاشي ميكشيدي يك گردي داخلش مثلث وار بود بهم گفتي مامان خداكشيدم ...واي توي اون لحظه موندم چي بگم ...فدات كه اينقدر دنبال خد...
11 مهر 1393

ديدن از روستا ودانشگاه وپارك وگلكاري

آخرين پنجشنبه اي كه بابايي پيش ما بود رفتيم روستا....وشماهم شيك وپيك كردي وهمش انتظار ديدن مامان بزرگ وپدربزرگت ميكشيدي... همش ميگفتي ميريم پيش جاجا (بابابزرگ)ميريم بي بي (مامابزرگ)...   وبلخره رسيديم با بابازرگ كنارباغچه شون عكس انداختيم......   يك عكس هم روي موكت حصيري معروف به تگرد كه با برگ درخت خرما درست ميشه گرفتيم... بابابابزرگ رفتيم به الاغ سفيدش علف داديم ...نكته جالب اينجاست تو هميشه بهش ميگي اسب بابابزرگ ...عزيزم هنوز فرق اسب والاغ برات معلوم نيست.... البته الاغه خيلي سمج بود همش ماروپس ميزد... از گوسفندها ديدن كرديم.... خونه عمه خانم دنبال خرگوشها كردي...
8 مهر 1393

سارا جون كامل شدن دندان هات مبارك

    سلام ..... گل دخترم ....تك شاخه گل رز صورتي زندگيم....نفس راحتم...تولد دوباره ي من..... كامل شدن دندونهات مبارك... ديگه بزرگ شدي ويكي از علايم بزرگش همين كامل شدن دندونهات هست ....خداوندا شكرت به خاطر سلامتي ساراجون.... خدايا دخترم سالم نگه دار...ممنون به خاطر نعمتهاي بيكرانت.... من اهل شعر وجملات حكيمانه وشاعرانه نيستم ولي فقط تو يك كلام ميگم دوستتت دارم دختر نازنينم.... اين عكس با تاج دندوني كه واسه جشن دندونيت بود گرفتم تا يادگاري بمونه برات....وژست دندون كه اكثر اوقا...
7 مهر 1393

دايره لغات جديد سارا جون

سلام اين پست فقط براي لغات جديدي هست كه ياد گرفتي : فارسي:                                 انگليسي:                                   عربي:                                   1 -اينجا    ...
4 مهر 1393

سفر به چابهار

سلام... امسال بخاطر شرايط كاري كاري بابايي نتونستيم سفربريم...اما بابايي يك سورپريز برامون داشت وتو هفته آخر شهريور مرخصي گرفته بود واومد دنبالمون تا مارو يك دوروزي ببره بندر چابهار البته 3 ساعت بيشترراه نداره تا شهرما...مرسي بابايي كه دقيقه نود به فكرمابودي روز پنجشنبه صبح ازخواب بلندشديم وچمدون هارو جمع كرديم واول رفتيم بازار برات دمپايي پلاستسكي پفكي بخريم چون چابهار بخاطرآب وهواي شرجي پوشيدن كفش وجوراب ودمپايي چسب دار اصلا مناسب نيست وبهترين كار استفاده از دمپايي پلاستيكي مدل پفكي براي تو كه اين همه ورجه ووورجه ميكني بود... مااين دمپايي برات انتخاب كرديم چون هم توپات راحت بود وهم طرحش قشنگ بود...توهم عاشقش شدي ودر...
2 مهر 1393